تویی که این همه دارالشفای دل داری
نرفته از حرمت نا امید بیماری
دوباره نغمه نقاره خانه می آید
شفا گرفته کسی با تفضلت! آری
کجاست گوش دلی تا که بشنود هر روز
از این ترنم نقاره بانگ بیداری
دوباره پنجره فولاد و اذن کرب و بلا
میان صحن حرم شد چه گریه بازاری
به قفل بسته کلید اجابت است اینجا
که آستانه جود و کرامت است اینجا
فرخنده میلاد حضرت امام علی ابن موسی الرضا (ع)
بر همه شیعیان جهان مبارک باد.
جوانان ایران زمین در زمان جنگ به فرمان امام (ره) ، به جبهه ها رفتند و
آخرین قطره خونشان را به پای درختی ریختند که میوه آن، ولایت فقیه بود.
پیام خون این رزمندگان، حجله بستن نبود، گریه و زاری نبود، اجرای مراسم
ها نبود؛ بلکه اطاعت از امام بود که عمل به فرموده های امام، انجام دادن
همان وظایفی است که خدا بر دوش همه ما نهاده است.
برادر و خواهر مسلمان رزمنده!سخنان رهبرت را گوش کن تا از دسیسه های
دشمنان با اطلاع گردی. امروز منافقین و دشمنان اسلام را باید بشناسید که
فردا دیر است.
مبادا فریب آنها را خورده ومانند آنهایی باشید که به عنوان مسلمان،فرمایشات
علی (ع) را گوش نکرده، بر آن حضرت شمشیر کشیدند و او را مجبور به
مذاکره کردند. آری! علاوه بر ایمان، فهم قوی و آگاهی نیز لازم است.
تا جایی که می دانم، مردانی در سنین جوانی و در میدان نبرد معرفت و
بصیرت پیران طریقت را پس از سالها سلوک و ریاضت به دست آورده و به
کار بسته اند و این تحقق وعده الهی است که " والذین جاهدوا فینا لنهدینهم
سبلنا..." و این بزرگترین فرآورده های انقلاب بود که رزمنده های ما در
چندین سال دفاع مقدس به ارمغان آوردند.
جوانان رزمنده از همه چیز خود گذشتند و ما باید آن ها را الگو و راهنمای
خود قرار بدهیم؛ زیرا این عزیزان عمر کوتاه و کم آلوده به گناه خود را با
عبادت و مجاهدتی مخلصانه روح و بها بخشیدند.
برادر رزمنده! شهیدان، اگر ایمانشان را برای ابد به ما هدیه کردند، اگر
ایستاده مردن را به ما آموختند، چه نامردانه است که بی یادشان شب را
به سر آریم و بی نامشان روز را آغاز کنیم.
رزمندگان، دریایی از معرفتند، خالصانه سلاح بر می دارند، شجاعانه در هر
زمان که نیاز باشد، می جنگند و عاشقانه، جان به جان آفرین تسلیم می -
دارند؛ پس تو ای رزمنده ی عزیز! قدر و ارزش خود را بدان و خداوند را
بابت این همه نعمت شاکر باش. حسین یدالهی
بین بچه ها معروف بود به خاطر نمازهایی که می خواند ، شده بود
ضرب المثل. در عملیات کربلای پنج، پشت خاکریز همین طور پشت
سر هم گلوله های توپ و خمپاره بود که فرود می آمد دور و برمان.
تمام تنم شده بود پر از خاک . دهانم خشک شده بود . در هر ثانیه
شاید یکی دو انفجار روی می داد. مخمصه غریبی بود. مضطرب شده
بودم . نمی دانستم چکار کنم !.
هر جا نگاه می کردم گرد و خاک بود و انفجار . حال عجیبی داشتم ،
توی همین هول و ولا بودم که نگاهم افتاد به چند سنگر آن طرف
تر . حسین ایستاده بود به نماز . دست هایش را گرفته بود جلوی
صورتش ، رو به آسمان . توی آن شلوغی و گرد و خاک ، انگار نه
انگار . حتی به انفجار های اطرافش هم توجه نداشت .
همه حواسش معطوف به نمازش بود . از خودم خجالت کشیدم .
سرم را انداختم پایین . یکهو احساس کردم که آرام شده ام .
همه اضطراب و وحشتم رفته بود . طوری که انگار مسکنی بهم
تزریق کرده باشند . نا خود آگاه لبهایم جنبیدند : " الا بذکر الله
تطمئن القلوب " .
فهمیدم که یاد خدا در هر شرایطی می تواند انسان را آرام کند و
به او آرامش بدهد . این را شهید چوپانیان با نمازش به من
آموخت . ( نقل از همرزم شهید، کتاب پیشانی سوخته )
ای شهدا
در این هوای غبار آلوده
مهرتان بر دل هر که بنشیند ، بیداد می کند .
در سرنوشت پرتوقع ،
یادتان از ما ،
ستاره های بی نظاره نرود .
پس برای مان حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده !
در دنیا آدمهایی هستند که به ظاهر زنده اند، نفس می کشند، راه
می روند، حرف می زنند، زندگی می کنند، اما در حقیقت اسیر دنیا،
برده ی زندگی و ذلیل حوادث هستند. اینان، برای آنکه نمیرند،
آنقدر خود را کوچک می کنند که گویا مرده اند. اما انسانهای آزاده
ممکن است کوتاه زندگی کنند ولی تا آنجا که زنده هستند به
راستی زندگی می کنند و با اختیار خود نفس می کشند، محکوم
اراده ی دیگری نیستند و دیگران تسلیم او هستند.
شهید چمران
و هفته ها چه حیران و جمعه ها نگران
سری نمی زنی آیا به خیل منتظران؟!
شنیده ام که می آیی شبیه فروردین
که رنگ سبز بپاشی به شاخه های جوان
سلام بر شیر مردان عرصه ی مقاومت و پایداری و سلامی بر بی ادعایان شب شکن.
ای جان نثاران مقاومت و پیروزی! شما همچو پنجره ای می مانید که بوی عطر گل
محمدی را به مشام مردم رساندید و دیو زبون استکبار را از پای در آوردید.
راستی ! بیایید تا دوباره کوچه های قدیمی سال 59 را نگاه کنیم که با دود باروت و
رنگ خون شما، کوچه های مقاومت و شهادت را گلگون کردید. تقوا و ایمان شما
ملاک انسان خدایی ست.
چقدر پاک و دوست داشتنی بودید در لحظه هایی که شانه به شانه ی دوست خود ،
دشمن زبون را از پای در می آوردید.
شما بودید که تصویر لاله های پرپر را درقلبی از شکوفه بر شانه های سنگی دیوار
شهر آویزان می کردید ورخسار شمعدانی ها و آیینه های غبار گرفته را می زدودید.
یاد آن زمان به خیر و خوشی باد! بله! می دانم که شما همسفر روشنی هستید و
خواهید بود. آری همسفر! تا روشنایی هست، خدا هم هست. شما پیروز هستید و
و پیروز خواهید ماند.
ای جان نثاران ! حسین، یارتان باشد؛ خداوند نگه دارتان !
چرا جنگ هشت ساله علیه ایران اسلامی را دفاع مقدس می نامیم؟
چون شرق و غرب باکمک حکومت بعث عراق قصد نابودی اسلام را داشتند و هدف
ایران حفظ اسلام و استقلال وانقلاب بود و از اینها دفاع می کردند، دفاعی که بسیار
مقدس است.
چون این جنگ، برای هدفی مقدس، آن هم دین خدا و اسلام عزیز صورت گرفت.
چون که این جنگ، جنگ حق علیه باطل و دفاع از اسلام بود.
چون دفاع از دین، شرف، ناموس، عزت، آرمان، خاک و در یک کلام ارزش های
اسلامی-انسانی بود.
چون جوانان ما بدون هیچ ادعایی به جنگ دشمن تا بن دندان مسلح و حامیان غربی
او رفتند و با تمام وجود و ایمان بالا که داشتند از کشور خود دفاع کردند.
چون ما شروع کننده جنگ نبودیم و به دفاع از وطن و ناموس و کشور به آن پیر
فرزانه لبیک گفته و تا آخرین قطره خون از کشور عزیزمان دفاع کردند.
چون دشمن متجاوز بود و ما دفاع کردیم و در اسلام دفاع ، مقدس است . ما بر
اساس حکم شرعی، از اسلام و انقلاب خودمان دفاع می کردیم دشمن سردمدار کفر
بود و ما مدافع اسلام بودیم.