حالا مرا ببین و بگو شکل مادری
چه گوشواره ای، چه لباسی، جه معجری
از قول من بگو به عمو بعد مردنم
باید برای غسل من آب بیاوری
لب های چاک خورده تو حرف میزند
تصیر چوب بوده چنین سرخ و پرپری
قدری از این محاسن خاکستری بگو
غیر از تنور نیست مگر جای بهتری
مانند رگ تو، دلم ریش ریش شد
جانم فدای تو، چه گلویی، چه حنجری