دردی شبیه غصه ی من بی دوا نبود
آهی شبیه ناله ی من بی نوا نبود
در خانه های سرد مدینه جه می گذشت
روزی که غیر شعله به بیت الولا نبود
یاس سپید بود که در جا کبود شد
وقتی که راه چاره در آن کوچه ها نبود
آن را که دید زینبم از محتوای طشت
این تازه غیر و گوشه ای از آن بلا نبود
از زیر پای عرش که سجاده می کشد؟
هفتاد شعبه تیر به جسمم روا نبود.