همه جا را ز جمالش چو گلستان کرده
عالمی را ز تجلیش چراغان کرده
گلی از گلشن طاها به جهان جلوه نمود
که جهان را زصفا جنت رضوان کرده
نور چشمان جواد است، بود نام علی
که خدایش ز شرف ناطق قرآن کرده
زصفا و ز سخایش چه بگویم که خداش
هادی و وارث بر خیل رسولان کرده
وانکه صد حاتم به گرایش نرسد
آنکه بر خسته دلان لطف فراوان کرده
میلاد باسعادت امام هادی (ع) بر همه عاشقان مبارک.
بر بلندای فلک ذکر ملائک یا علی است
رکن کعبه چلچراغ مسجد الاقصی علی است
در شب معراج، احمد نور اندر نور بود
دید در افلاک ماه لیله الاسرار علی است
مردگان دم می گرفتندی زعیسای مسیح
غافل از آن که مسیحای دو صد عیسی علی است
اوست سر اسم اعظم اوست واقف بر امور
راز پنهان در عصای پنجه موسی علی است
تا ابد پرونده شیعه بدون خدشه است
قاضی دیوان کیفر، صاحب امضا علی است
میلاد مولود کعبه و روز پدر بر همه شیر مردان عرصه تاریخ و ایران زمین تهنیت باد
همه جا را ز جمالش چو گلستان کرده
عالمی را ز تجلیش چراغان کرده
گلی از گلشن طاها به جهان جلوه نمود
که جهان را زصفا جنت رضوان کرده
نور چشمان جواد است، بود نام علی
که خدایش ز شرف ناطق قرآن کرده
زصفا و ز سخایش چه بگویم که خداش
هادی و وارث بر خیل رسولان کرده
وانکه صد حاتم به گرایش نرسد
آنکه بر خسته دلان لطف فراوان کرده
میلاد باسعادت امام هادی (ع) بر همه عاشقان مبارک.
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
ولادت غریب الغربا، معین الضعفا، حضرت رضا (ع) مبارک
ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا
....
میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات آقا امام رضا (ع) بر شما مبارکباد
زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟
گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟
ازکبوترهاکه میپرسم نشانم میدهند
گنبدو گلدسته هایت رابه دادم میرسی ؟
من دخیل التماس رابه چشمت بسته ام
هشتمین دردانه زهرابه دادم میرسی ؟
نقل شده که روزی جمعی از شیعیان به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر(ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آنروز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را بازخواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از اینکه حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، مدینه را ترک کردند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدر فدایش.
پس ما ای دختران ایران زمین سعی در این داشته باشید که از همه جهات بیاییم حضرت را الگوی و سرمشق خود قرار دهیم...